برون شو ای غم از سینه
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۳ ق.ظ
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید
تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید
نگویم یار را شادی که از شادی گذشته ست او
مرا از فرط عشق او ز شادی عار می آید
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
برو ای شکر کاین نعمت ز حدّ شکر بیرون شد
نخواهم صبر گرچه او گهی هم کار می آید
روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد
علمهاتان نگون گردد که آن بسیار می آید
در و دیوار این سینه همی درّد ز انبوهی
که اندر در نمی گنجد پس از دیوار می آید
شاعر: زهرا رجایی
*****
با تشکر از دوست عزیز:
۹۵/۰۱/۲۶