دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

زندگی... جیره مختصری است،

مثل یک فنجان چای،

وکنارش عشق است،

مثل یک حبۂ قند،

زندگی راباعشق،

نوش جان بایدکرد.‎

"سهراب سپهری "


سهراب سپهری :

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

____________________________________________

_دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدید
_لطفا نظر فراموش نشه...
اومدید یه نشون بزارید متوجه بشیم یکی اومده!:)

==> نظر یا پیشنهادی هم بود خوش حال میشم به اشتراک بزارید..

نکته: دوستان از اونجایی که من همیشه نیستم و گاهی دیر به دیر میتونم سر بزنم اگر نظر یا درخواستی دادید و برای جواب طول کشید خواستم اطلاع بدم وقتی ببینم قطعا جواب خواهم داد‌‌‌ .. سپاس ازحضور و نگاهتون..🌷

^_^
تشکر
آریانا (آرامش یک رویا)

با تشکر ویژه از دوست عزیز(^_^):
мдjiD ××آریایــــــــیها××

سیاه چاله زمان
نویسندگان

صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت..

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۴۳ ب.ظ


صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت

بی خبر با دل درویش خودم خواهم رفت


می روم تا در میخانه کمی مست کنم

جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم


بی خیال همه کس باشم و دریا باشم

دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم


آنقدر مست که اندوه جهانم برود

استکان روی لبم باشد و جانم برود


ساقیا در بدنم نیست توان جام بده

گور بابای غم هر دو جهان جام بده


برود هر که دلش خواست شکایت بکند

شهر باید به من الکلی عادت بکند


 من باده خورم و لیک مستی نکنم

 اِلا به قدح دراز دستی نکنم

 

 دانی غرضم ز می پرستی چه بود

تا همچو تو خویشتن پرستی نکنم


یک جام شراب صد دل ودین ارزد

یک جرعه می مملکت چین ارزد


جز باده لعل نیست بر روی زمین

تلخی که هزار جان شیرین ارزد


گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را


تو غره بدان نشو که می می نخوری

صد لقمه خوری که می غلامست آنرا


دست چو بر پیک برم هر دمی

بیم ندارم نه هراس وغمی


حال خرابم بنگر ساقیا

از می خود بیشترم ده کمی


مست شدم مست شدم مست مست

دست ندادم به تو دنیای پست


بنده ء آنم که به همراه من

پیک زد و پای شرابم نشست


شاعر:

ناشناس

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۰
آرامش یک رویا

نظرات  (۱)

۱۰ دی ۹۶ ، ۲۳:۱۶ مَرمَر :))
زیبا بود :)
برود هر که دلش خواست شکایت کند
شهر باید به من دیوانه عادت کند :)
عاشق دیوانه :)


پاسخ:
سپاس از حضورت دوست عزیز:)
بله واقعا عاشقِ دیوانهِ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی