دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

زندگی... جیره مختصری است،

مثل یک فنجان چای،

وکنارش عشق است،

مثل یک حبۂ قند،

زندگی راباعشق،

نوش جان بایدکرد.‎

"سهراب سپهری "


سهراب سپهری :

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

____________________________________________

_دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدید
_لطفا نظر فراموش نشه...
اومدید یه نشون بزارید متوجه بشیم یکی اومده!:)

==> نظر یا پیشنهادی هم بود خوش حال میشم به اشتراک بزارید..

نکته: دوستان از اونجایی که من همیشه نیستم و گاهی دیر به دیر میتونم سر بزنم اگر نظر یا درخواستی دادید و برای جواب طول کشید خواستم اطلاع بدم وقتی ببینم قطعا جواب خواهم داد‌‌‌ .. سپاس ازحضور و نگاهتون..🌷

^_^
تشکر
آریانا (آرامش یک رویا)

با تشکر ویژه از دوست عزیز(^_^):
мдjiD ××آریایــــــــیها××

سیاه چاله زمان
نویسندگان

۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است


تو نباشی نَفَسم را به دَرَک خواهم داد

پاسخ ِ لطف ِ خدا را مَتَلک خواهم داد 


دوره گردی اگر از کوچه یِ تقدیر گذشت

جان ِ شیرین و جگر را به نمک خواهم داد


تو نباشی همه یِ ثانیه ها مرگ ِ  من است

صورت ثانیه را دست ِ کُتَک خواهم داد


گور ِ بابایِ شعور و ادب و شخصیّتم

ناسزاهایِ رکیکی به فلک خواهم داد...!!


به درک رفت اگر وزن ِ غزل...شعر فدای سر ِ تو

تو نباشی همه یِ زندگی ام را به درک...خواهم داد


👤شاعر : ناشناس

؟؟؟


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۱:۳۶
آرامش یک رویا



خواستم داد شوم گرچه لبم دوخته است

خودم و جدّم و جدّ پدرم سوخته است


خواستم جیغ شوم، گریه ی بی شرط شوم

خواستم از همه ی مرحله ها پرت شوم


کسی از گوشی مشغول، به من می خندید

آخر مرحله شد، غول به من می خندید!


یک نفر، از وسط کوچه صدا کرد مرا

بازی مسخره ای بود… رها کرد مرا!


با خودم، با همه، با ترس تو مخلوط شدم

شوت بودم! که به بازی بدی شوت شدم!!


آنچه می رفت و نمی رفت فرو… من بودم!

حافظ ِ اینهمه اسرار ِ مگو، من بودم


از تحمّل که گذشتم به تحمّل خوردم

دردم این بود که از یار ِ خودی گل خوردم!


حرفی از عقل ِ بداندیش به یک مست زدند

باختم! آخر بازی، همگی دست زدند


از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم

رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم


بوی زن دادم و زن داد به موی فـَشِنم!!

راه رفتم که به بیراهه ی خود، مطمئنم


خسته از بودن تو، خسته تر از رفتن تو

خسته از «مولوی» و «شوش» به «راه آهن» تو


خسته از آنچه که بود و به خدا هیچ نبود

خسته از منظره ی خسته ی تهران در دود


مرده بودی و کسی در نفس ِ من جان داشت

مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت!


کشتمت! تن زده در ورطه ی خون رقصیدم

پشت هر میکروفون از فرط جنون رقصیدم


از گذشته شب تو تا به هنوزم آمد

مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد!


وسط آینه دیدی و ندیدم خود را

در شب یخزده سیگار کشیدم خود را


به خودم زنگ زدم توی شبی پاییزی

دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی



شاعر :

👤سید مهدی موسوی



****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۵ ، ۰۱:۴۶
آرامش یک رویا

 

در کنار خطوط سیم پیام

خارج از ده ، دو کاج ، روییدند

 

سالیان دراز ، رهگذران

آن دو را چون دو دوست ، می دیدند

 

روزی از روزهای پاییزی

زیر رگبار و تازیانه ی باد

 

یکی از کاج ها به خود لرزید

خم شد و روی دیگری افتاد

 

گفت ای آشنا ببخش مرا

خوب در حال من تامّل کن

 

ریشه هایم ز خاک بیرون است

چند روزی مرا تحمل کن

 

کاج همسایه گفت با تندی

مردم آزار ، از تو بیزارم

 

دور شو ، دست از سرم بردار

من کجا طاقت تو را دارم؟

 

بینوا را سپس تکانی داد

یار بی رحم و بی محبت او

 

سیم ها پاره گشت و کاج افتاد

بر زمین نقش بست قامت او

 

مرکز ارتباط ، دید آن روز

انتقال پیام ، ممکن نیست

 

گشت عازم ، گروه پی جویی

تا ببیند که عیب کار از چیست

 

سیمبانان پس از مرمت سیم

راه تکرار بر خطر بستند

 

یعنی آن کاج سنگ دل را نیز

با تبر ، تکه تکه ، بشکستند

 

شاعر :

👤محمد جواد محبت

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۵
آرامش یک رویا

دَرد یـــعـنی ...

درد یعنی بزنی دست به انکار خودت

عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت


به خدا درد کمی نیست که با پای خودت

بدنت را بکشانی به سر دار خودت 


کاروان رد بشود، قصه به آخر برسد

بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت


درد یعنی لحظاتی به دلت پشت کنی

بشوی شاعر و یک عمر بدهکار خودت


درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد

بگذاری برود! آه... به اصرار خودت!


بگذاری برود در پی خوشبختی خود

و تو لذت ببری از غم و آزار خودت


درد یعنی بروی ، دردسرش کم بشود

بشوی عابر آواره ی افکار خودت


اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی

درد یعنی بزنی دست به انکار خودت...

.


شاعر:

علی صفری


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۷
آرامش یک رویا


اجازه هست بگویم: سلام! حال شما ؟ 

که باز وصل شود سیم اتصال شما ؟


اجازه هست بگویم که باز دخترکی

نشسته بین ورق های آس فال شما ؟


سلام خوب ترین اتفاق ناممکن

که آتشم زده دریاچه ی خیال شما !


ببخش حضرت آقا ! ولی فقط یک بار

بگو نبودن من در دل زلال شما ،


به درد خورد ؟ دوای جنونتان شده است ؟

رسیده شد رطب اشتیاق کال شما ؟

...

زیاده عرض ندارم ؛ خدا نگه دارت ؛

و بهترین نفس عاشقانه مال شما !


شاعر: غزل کریمی


****

آرامش یک رویا!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۹
آرامش یک رویا


شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد

هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد


تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست

او بر عکس تو به هرچیز مردد باشد


تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش

و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد


بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر

یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد


همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند

او به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد


شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟

دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟


تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت

پیش چشمان تو با او که نباید، باشد


چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز

سعی دارد که به این عشق مقید باشد


بهتر این است که من هم بپذیرم آری

بپذیرم که محال است و باید باشد


شاعر :  فریبا عباسی


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۱
آرامش یک رویا


ساقیا پیمانه ی گیرا و پُر پیمان چه شد؟

آن سلامت گوییِ دیروز تو، الان چه شد؟ 


تا زبان تر میکنم غرقِ تهوّع  میشوم

سرخوشی های خوشم در چندمین لیوان چه شد؟


در بساطت مزه ای غیر از همین تلخی نبود؟

مصبت را ساقیا، شیرینِ بی ایمان چه شد؟


من کِی از مستی نشانِ صبر و درمان جسته ام

آنکه دردش را نمیدادم به صد درمان چه شد؟


شیشه های روسی سگ مزه میخواهم چه کار؟

آنکه مستم میکند با چایی و فنجان چه شد؟


این زمینِ سفله، چشمِ خنده ی ما را نداشت

زیر دندانش ببین آن پسته ی خندان چه شد!


آسمان بغض مرا دید و گلویی تازه کرد

تا همین الان به من می گوید این باران چه شد؟


غم مرا خورد و لسان الغیبِ بدقولم نگفت

وعده ی برگشتن گمگشته ی کنعان چه شد...


شاعر : عرفان پاکزاد




****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۲۳:۴۹
آرامش یک رویا


بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرم


بر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذارم


 


از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست


ناراضی‌ام، امّا گله‌ای از تو ندارم


 


در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را


تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم


 


از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس‌از تو


حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم


 


ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌روز


روزی که تو را نیز به دریا بسپارم


 


نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت


یک‌بار به پیراهن تو بوسه بکارم


 


ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار


تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم.


 


شاعر : فاضل نظری 


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۹
آرامش یک رویا


شبیه کودک بی مادری

که دل تنگ است


دلم بـهانه ی او را گـرفته؛

اما نیـست ...!


شاعر : سید مهدی وزیری


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۱:۳۱
آرامش یک رویا


در خیابان دیدنی ها دیدنی ســــــت

گل به هر جایی بروید چیدنی ســت!🌺


در خیال ِ دختر ِ دل تنــــگ ِ شـــــــهر👩

هر لباسی تنگ تر! پوشیدنی ســــت


او به هر کس رایگان دل می دهــــــد😶

جنس اگر ارزان شود بخشیدنی ست😑


ســـــیرت زیبا به جـــای خود ، ولـــی😏

صورت زیبا فقط بوســـیدنی ســـــت!😍


در هــــــــوای گــــرم ِ بنـــــدر روزها ،😌

بستنی هم واقعا لیسیدنی ســـت!😬


هر کسی جز این نظر دارد ، یقیــن

استخوانش با لگد کوبیدنی ســـــت😒


آن که سازش را مخالف مــــــی زند😕

نسخه اش بی گفتگو پیچیدنی ست!😠


شاعر : راشد انصاری


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۸
آرامش یک رویا