عمری به مرگ خاطره ها گریه کرده ایم
هر دو کنار پنجره ها گریه کرده ایم
در امتداد سایه ی شب، پشت بیکسی
در لابلای کرکرهها گریه کرده ایم
هی در حوالی غمِ خود چرخ خورده ایم
هی در محیط دایره ها گریه کرده ایم
حیف از امیدو عاطفه،حیف از گذشته ها
تا صبح در مذاکره ها گریه کرده ایم
یک عمر پشت پنجره رنگ غروب داشت
از رنگ زرد منظره ها گریه کرده ایم
از دستِ... بگذریم، همین سرنوشت، آه
عمری به مرگ خاطره ها گریه کرده ایم
****