دست مزن! چشم , ببستم دو دست
راه مرو! چشم , دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم کور شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
چند روی همچو خران زیر بار؟
سر زفضای بشریت برآر
شاعر: اشرف الدین گیلانی
(سید اشرف الدین حسینی گیلانی)
****
با تشکر از دوست عزیز: