باز پاییز برای تو نبارم سخت است
پای هر خاطرهات بغض نکارم سخت است
.
ایکه نفسگیرترین حادثهی فصل خزان
من به اسمت برسم، سخت نبارم سخت است
.
هر نفس درد بیاید برود، حرفی نیست
قاب عکست بشود دار و ندارم سخت است
.
بیتو با تلخترین ثانیهها رقصیدم
اینکه باور نکنی بیکس و کارم سخت است
.
مثل فرهاد شدن، عاقبت مجنونهاست
این حقیقت که نباشی تو کنارم سخت است
.
ای که چشمان تو آرامش بیگانه شدند
دل بریدن بشود قول و قرارم سخت است
.
من که یک عمر نگاهم به قدمهای تو بود
بعد ِ مرگم نزنی سر به مزارم سخت است
شاعر: پویا جمشیدی
****
( گاه پاییز فقط بهانه میشود..
همراه دل من سرگیجه میشود..
آرامش یک رویا 🌹)