یارا سخن ات یکسره از مهر و وفا بود
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ق.ظ
یارا سخن ات یکسره از مهر و وفا بود
اما عمل ات طرز دگر بلکه جدا بود
خود وعده نمودی که ببینم رخ ات آنگاه
دادی خبراز کوچه ولی خانه کجا بود
آواره شدم از سر شوقم سر کوی ات
پنهان شدی و جان من اما نه روا بود
هر روزه یکی عذر و بهانه به سرت زد
تا جان به لب آمد مگر این کم ز جفا بود
آن بارش باران که نبارید نظرت هست؟
کردی چه بهانه تکه ابری که هوا بود
کردی گذر از روی دل و قطابه ی شهر
گویی نظرت گشت و گذر بلکه صفا بود
چشم ام به تو خشکید و ندیدم شبح تو
ای بی صفت این دل به پی ات بهر دوا بود
نامردمی ات را به که گویم که بفهمد
بر من چه ستم کردی و کارت چه خطا بود
"غافل" چه کند گر نگذارد غم عشقت
تا در نکشد منت ات این حاصل ما بود
شاعر:؟؟
*****
با تشکر از دوست عزیز:
۹۵/۰۶/۰۹