دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

زندگی... جیره مختصری است،

مثل یک فنجان چای،

وکنارش عشق است،

مثل یک حبۂ قند،

زندگی راباعشق،

نوش جان بایدکرد.‎

"سهراب سپهری "


سهراب سپهری :

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

____________________________________________

_دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدید
_لطفا نظر فراموش نشه...
اومدید یه نشون بزارید متوجه بشیم یکی اومده!:)

==> نظر یا پیشنهادی هم بود خوش حال میشم به اشتراک بزارید..

نکته: دوستان از اونجایی که من همیشه نیستم و گاهی دیر به دیر میتونم سر بزنم اگر نظر یا درخواستی دادید و برای جواب طول کشید خواستم اطلاع بدم وقتی ببینم قطعا جواب خواهم داد‌‌‌ .. سپاس ازحضور و نگاهتون..🌷

^_^
تشکر
آریانا (آرامش یک رویا)

با تشکر ویژه از دوست عزیز(^_^):
мдjiD ××آریایــــــــیها××

سیاه چاله زمان
نویسندگان

۳۹۱ مطلب توسط «آرامش یک رویا» ثبت شده است


روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست


پرسید زان میانه یکی کودک یتیم

کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست


آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست

پیداست آن قَدَر، که مَتاعی گرانبهاست


نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت

این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست


ما را به رَخت و چوبِ شبانی ، فریفته است

این گرگ ، سالهاست که با گلّه آشناست


آن پارسا که دِه ، خِرَد و مُلک، رهزن است

آن پادشا که مال رعیّت خورَد ،گداست


بر قطره ی سرشکِ ، یتیمان نظاره کن

تا بنگری که روشنیِ گوهر از کجاست


پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود

کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست


💞شاعر: #پروین_اعتصامی💞



****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۶ ، ۱۴:۴۹
آرامش یک رویا


ثنا و حمد بی‌پایان ، خدا را

که صُنعش ، در وجود آورد ما را


اِلها ، قادرا ، پروردگارا

کریما ، مُنعِما ، آمُرزگارا


چه باشد پادشاه پادشاهان

اگر رحمت کنی مشتی گدا را


وز انعامت ، همیدون چشم داریم

که دیگر باز نستانی عطا را


از احسان خداوندی، عجب نیست

اگر خط درکشی جرم و خطا را


خداوندا بدان تشریفِ عزت

که دادی انبیا و اولیا را


به حق پارسایان کز درِ خویش

نیندازی منِ ناپارسا را


مسلمانان ز صدق آمین بگویید

که آمین تقویت باشد دعا را


خدایا هیچ درمانی و دفعی

ندانستیم شیطان و قضا را


چو از بی دولتی دور اوفتادیم

به نزدیکان حضرت ، بخش ما را


خدایا گر تو سعدی را برانی

شفیع آرد روان مصطفی را


محمد سیدِ ساداتِ عالَم

چراغ و چشم ؛ جمله انبیا را...


💞 شاعر: #سعدی 💞


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۴:۳۷
آرامش یک رویا


بی‌حرمتی به ساحت خوبان ،قشنگ نیست 

باور کنید پاسخ آیینه، سنگ نیست 


سوگند می‌خورم به مَرام پرندگان 

در عُرف ما ، سزای پریدن، تفنگ نیست 


با برگِ گل،  نوشته به دیوار باغ ما 

وقتی بیا،  که حوصله ی غنچه ، تنگ نیست 


در کارگاه رنگرزانِ دیار ما 

رنگی برای  پوشش آثار ننگ نیست 


از بردگی ،  مقامِ بلالی گرفته‌اند 

در مکتبی ، که عزّت انسان به رنگ نیست 


دارد بهار می‌گذرد، با شتاب عمر 

فکری کنید ، فرصت پِلکی درنگ نیست 


وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را 

فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست 


تنها یکی به قلّه  ی تاریخ می‌رسد 

هر مردِ پا شکسته ، که تیمورِ لنگ نیست


 شاعر: #سلمان_هراتی 


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۳۸
آرامش یک رویا


گاهی خیال میکنم از من بریده ای

بهتر ز من برای دلت برگزیده ای؟


از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟

در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟


فرصت نمیدهی که کمی دردل کنم ...

گویا ازین نمونه مکرر شنیده ای ...


از من عبور میکنی و دم نمیزنی ...

تنهادلم خوش است که شایدندیده ای ...


یک روز می رسد که در آغوش گیرمت

هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای


 👤 شاعر:قیصر امین پور


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۱
آرامش یک رویا


حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟

با توام ، با تو  خدا را، بزنم یا نزنم؟


همه حرف دلم با تو همین است که دوست ...

چه کنم ؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم ؟


عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم ؟


گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم ؟


از ازل تا به ابد پرسش آدم این است :

دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟


به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم ؟


دست بر دست همه عمر در این تردیدم :

بزنم یا نزنم ؟ ها ؟ بزنم یا نزنم ؟


👤شاعر: قیصر امین پور


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۷
آرامش یک رویا


هرچه گشتیم نشد یافت کنیم انسان را

شرف و پاکی و پایندگی و پیمان را


آدمی یافت نشد در عوضش گم کردیم

همت و غیرت ومردانگی و وجدان را


خر همان است که بوده است چه فرقی دارد

مدتی هست عوض کرده فقط پالان را


بره ای کم شد و گفتند که گرگ آمده است

گله خورده است فریب سخن چوپان را


هر چه درباره ی دین آیه دلیل آوردند

شکم خالی ما هضم نکرد ایمان را


تن به هر کار که گفتند نباید بدهی

تا به هر قیمتی از کار در آری نان را


دست بردار از اینگونه غزل ها شاعر

«عاقل آن است که اندیشه کند» زندان را



شاعر: ؟؟؟


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۸
آرامش یک رویا


دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی

لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی


تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد 

قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی


باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری

وقتی همه دادند به هم دست تبانی 


در چشم همه روی لبم خنده نشاندم

در حال فرو خوردن بغضی سرطانی


آیا شده از شدت دلتنگی و غصه 

هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟


دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم

ای کاش خودت را سر قبرم  برسانی


شاعر: سید_تقی_سیدی


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۵
آرامش یک رویا


گر مرا ترک کنی، من  ز غمت می سوزم

آسمان را به زمین، جان خودت، می دوزم


گرمرا ترک کنی، ترک نفس خواهم کرد

بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد


بی تو یک لحظه رمق در دل و در جانم نیست

بیقرارم نکنی، طاقت هجرانم نیست


بی تو با قافله غصه و غمها چه کنم؟

تار و پودم تو بگو  با دل تنها چه کنم؟


شده ام مرثیه خوان دل سود ازده ام

از بد حادثه دلبسته و شیدا شده ام


این دل پر ز ترک اینهمه غم لایق نیست

دلِ چون سنگ تو را جز دل من عاشق نیست..


شاعر: شهریار



****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۰۰
آرامش یک رویا


رفیقِ حادثه هایی به رنگ تقدیری

اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری


در این رسانه ی دنیا، میان برفک ها

نه مانده از تو صدایی، نه مانده تصویری


رسیده سنّ حضورت به سنّ نوح، اما ...

شمار مردم کشتی نکرده تغییری


هزار هفته ی بی تو گذشته از عمرم

هزار سال ِ پیاپی دچار تاخیری


شبیه کودکِ زاری شدم که در بازار.. 

تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟؟


شاعر: 

کاظم بهمنی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۵۲
آرامش یک رویا


گره کور که مى دانى چیست؟؟

مقصد دور که مى دانى چیست؟


صاحب رحمت و سخا و کرَم

حال ناجور که مى دانى چیست؟…

---

همگان فکر اشهدم کردند

همه دکتران ردم کردند


تا که دیدند حال و روزم را

همه تجویزِ مشهدم کردند

---

بى خبر آمدم نگاهم کن

درد و رنجم، تو رو به راهم کن


من زمین خورده ام، به جان خودت

دست من گیر و عبد شاهم کن

---

گوش من را پر از صدا کردى

مادرم گفت چه دعا کردى؟؟


تا به خود آمدم فقط دیدم

حاجتم را شما روا کردى

---

دوست دارم همین هوایت را

مى شناسم صداى پایت را


باورم نیست باز مى بیند

چشم من گنبد طلایت را

---

اى بلندِ طلایىِ والا

گنبدت آفتاب کشور ما


سیدى، یا بن فاطمه، الغوث

دست من را بگیر اى آقا

---

من زبانم به لغو چرخیده

بینى ام بو زیاد بوییده


بو فقط عطر پنجره فولاد

نام تو آبروم بخشیده

---

رفت از عمر من بهاران ها

خسته ام کرد طول دوران ها


سایه ات مستدام باد آقا

در دلم تازه اى چو باران ها

---

روزى ام گشته حج قوم فقیر

صوت نقاره خانه، صوت بشیر


تو که خواندى مرا بیا مولا

جان زهرا بیا و دست بگیر

---

من، شما و خدا و بارانش

این تو و آیه هاى قرآنش


من غلامِ قمر، غلامعباس

این تو و این قسم به دستانش

---

آخر کار اگر نظر کردى

خستگى از تنم به در کردى


لطف تو باشد اى امام رئوف

گر ز خاک درت گذر کردى

---

ور نکردى نظر به عبد خراب

این نگاه شماست کار صواب


بیرق از خانه ات برون نرود

خواهشا روى از غلام متاب 



شاعر: 

_بیرق 


****


با تشکر از دوست عزیز: 


мдjiD ××آریایــــــــیها××


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۳۰
آرامش یک رویا