دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

زندگی... جیره مختصری است،

مثل یک فنجان چای،

وکنارش عشق است،

مثل یک حبۂ قند،

زندگی راباعشق،

نوش جان بایدکرد.‎

"سهراب سپهری "


سهراب سپهری :

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

____________________________________________

_دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدید
_لطفا نظر فراموش نشه...
اومدید یه نشون بزارید متوجه بشیم یکی اومده!:)

==> نظر یا پیشنهادی هم بود خوش حال میشم به اشتراک بزارید..

نکته: دوستان از اونجایی که من همیشه نیستم و گاهی دیر به دیر میتونم سر بزنم اگر نظر یا درخواستی دادید و برای جواب طول کشید خواستم اطلاع بدم وقتی ببینم قطعا جواب خواهم داد‌‌‌ .. سپاس ازحضور و نگاهتون..🌷

^_^
تشکر
آریانا (آرامش یک رویا)

با تشکر ویژه از دوست عزیز(^_^):
мдjiD ××آریایــــــــیها××

سیاه چاله زمان
نویسندگان

۲۱۳ مطلب با موضوع «اشعار قاطی پاتی» ثبت شده است

از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

داده نوید زندگی جاودانیم

چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر

وز دور مژده جرس کاروانیم

گوش زمین به ناله من نیست آشنا

من طایر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند

چون میکنند با غم بی همزبانیم

ای لاله بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم

گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود

برخاستی که بر سر آتش نشانیم

شمعم گریست زار به بالین که شهریار

من نیز چون تو همدم سوز نهانیم

 

شاعر: شهریار 

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۲۳:۵۳
آرامش یک رویا

 

دیگــر بهار هم  ســر حالم نمی کند
چیزی شبـیــه گریه زلالــم نمی کند

پاییز زرد هم که خجــالت نمی‎کشد
رحمی به باغ رو به زوالــم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟!
وقتی که سنگ،رحم به بالم نمی کند

مبهوت مانده ام که چرا چشمهای شب
دیگر اسـیر خواب و خیالـــم نمـی کند...

این اولین شب است که بوی خیال تو
درگــــیر ِ فکـرهای ِ محـالم نمی کند .

حالا کـه روزگار قشنــــگ و مدرنتـان
جز انفـعـال شـامل حالــم نمی کند،

باید به دستـهای مسلّح نشان دهم
حتـــی سکـوت آیـنـه لالـم نمی کند

 

شاعر: فرهاد صفریان

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۵۹
آرامش یک رویا


لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم، آه چه آسان حرام شد

می شد بدانم این که خط سرنوشت من
از دفتر کدام شب بسته وام شد؟

اول دلم فراغ تو را سرسری گرفت
وآن زخم کوچک دلم آخر جزام شد

گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم،‌ تمام شد

شعر من از قبیله خون است خون من
فواره از دلم زد و آمد کلام شد

ما خون تازه در تن عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو،‌رمز دوام شد

بعد از تو باز عاشقی و باز، آه نه
این داستان به نام "تو" اینجا تمام شد

 

شاعر:حسین منزوی

****

شعر من و شکوه تو، رمز دوام شد_

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۳
آرامش یک رویا

 

وقتی که می آیی دگر ذکرِ دعایم نیستی
کافر به ایمانت شدم دیگر خدایم نیستی

از تک تکِ این کوچه ها پیگیرِ حالم می شوی
اما میانِ ضَجه ها در ناله هایم نیستی

یک بار دیگر در دلت روزی شروعم می کنی
اکنون که در تنهاییِ بی انتهایم نیستی

قلبت دگر از خالیِ آن بی خودی ها پر شده
بر پوچیَت سر می نَهی بر شانه هایم نیستی

جان می دهی تا مثل من دلداده ای پیدا کنی
دنبالِ خود می گردی و در لابلایم نیستی

این شعرها را عاقبت با گریه از بَر می کنی
وقتی که دیگر واژه ای در شعرهایم نیستی

وقتی که می آیی دگر از من نمی یابی اثر
من آن "فلانی" گشته و تو آشنایم نیستی

 

شاعر: محسن محمودنیا

****

 سکوت..

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۱
آرامش یک رویا

 

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن


بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن


موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن


من در کنار توست اگر چشم وا کنی 

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن


بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن


امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن...

 

 شاعر: حسین بوسر

 

****

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۵۰
آرامش یک رویا

 

بگذار که این باغ، درش گم شده باشد
گل‌های تَرَش، برگ و بَرَش گم شده باشد

جز چشم‌به‌راهی به چه دل خوش کند این باغ؟ 
گر قاصدک نامه‌برش گم شده باشد

باغ شب من کاش درش بسته بماند 
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد

بی اختر و ماه است دلم مثل کسی که 
صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد

شب، تیره و تار است و بلادیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد

چاهی است همه ناله و دشتی است همه گرگ 
خواب پدری که پسرش گم شده باشد

آن روز تو را یافتم افتاده و تنها 
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد

پیچیده شمیمت همه‌جا‌ ای تن بی‌سر 
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد ...

 

 شاعر: سعید بیابانکی

از کتاب جامه دران

 

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۱۰
آرامش یک رویا

وقتی نداری آسمان، پرواز هم بی فایده است
این قومْ کافر گشته اند، اعجاز هم بی فایده است

باید صبوری پیشه کرد، در هجمه ی دیوارها
بی شک تو سالم نیستی در کشورِ بیمارها

وقتی نداری سایه ای، همسایه می خواهی چه کار؟
وقتی نباشد شاعری، آرایه می خواهی چه کار؟

دریای بی ساحل بد و دریای بی تو فاجعه
دنیای با تو اضطراب، دنیای بی تو فاجعه

شاید نمی دانی ولی، من شعر می خوانم فقط
تنهای تنها هم شوم، با شعر می مانم فقط

وابسته ی زندان شدن؛ گاه از رهایی بهتر است
با دوست های آشنا، ناآشنایی بهتر است

یک شهر مستِ شعرِ من، من مستِ دیدارِ توأم
گیرم که سر هم بشکند، پابندِ دیوارِ توأم * 

شکلِ زمستان گشته ام، حالا شدی پاییزْ تو
بلخ و خراسانِ منی، قونیه من، تبریز تو

باور بکن لبخندِ تو، « حلاج » دارد می شود
گیسوی خود را بافتی..... معراج دارد می شود

یک شهر دنبالِ من و من روز و شب دنبالِ تو
هرچی بخواهی می دهم، جز شعرْ دنیا مالِ تو...

 

 شاعر: امیر حسین خوش حال

 

****

* حافظ می فرماید:

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری

بر حذر باش که سر می شکند دیوارش

( توضیحات شاعر )

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۳۲
آرامش یک رویا

چون قناری در قفس پرواز ، مستم می کند
با نوای چلچله ،  آواز ، مستم می کند

 

مطلع چشمان تو راز نهان عاشقی ست
رونمایی از لبت با ساز ، مستم می کند

 

گرچه از عشق تو بیتابم ولی این را بدان 
اشتیاق دیدن و آغاز ، مستم می کند

 

شام یلدای دلم ، خون میشود همچون انار 
فال حافظ میزنم ، شیراز ، مستم می کند

 

دوست دارم تا سحر باشم کنارت خوب من
تا تو باشی در برم ، همراز ، مستم می کند

 

مینوازم ساز و مینوشم من از جام لبت 
بوسه ای در  گوشه ی شهناز مستم می کند 

 

دشمن لبهای صیاد تو این آهوی توست 
گر تو  خشمی میکنی ابراز ، مستم می کند

 

ای که (در) شعرم شدی اعجاز پس بامن بمان
تا نفس دارم همین اعجاز ، مستم می کند

 

ساز ناکوک دلم را کوک کن با غمزه ای
نغمه ای آغاز کن ، آواز ، مستم می کند

 

از تو میخواهم بمانی در کنارم نازنین 
با تو هر شب ، شرجی اهواز ، مستم می کند

 

 شاعر: فریبا دادگر

 

****

 

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۹ ، ۲۳:۵۳
آرامش یک رویا

دست مزن! چشم , ببستم دو دست

راه مرو! چشم , دو پایم شکست

 

حرف مزن! قطع نمودم سخن

نطق مکن! چشم ببستم دهن

 

هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن

خواهش نافهمی انسان مکن

 

لال شوم کور شوم کر شوم

لیک محال است که من خر شوم

 

چند روی همچو خران زیر بار؟

سر زفضای بشریت برآر

 

 شاعر: اشرف الدین گیلانی

(سید اشرف الدین حسینی گیلانی)

 

****

 

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۲:۲۲
آرامش یک رویا

روستا جای قشنگی نیست آری کدخدا
کم شده آمارمان در سرشماری کدخدا

 

برکه ی اجدادی ام آبشخور کفتارهاست 
چشمه مسموم است با ویروس هاری کدخدا

 

بوی و خوی گرگهای ماده را دزدیده اند
پوزِ سگهای نر از بی بند وباری کدخدا

 

داغ چوبت را نخوردند این پدر مکارها
بیشتر از پیشتر بی اقتداری کدخدا

 

هر شغالی با دهان شیر میگیرد شکار
کی به پایان میرسد دوران خواری کدخدا

 

یا خبر از جور داری یا کماکان غافلی
در دو حالت فاسقی تبعیض کاری کدخدا

 

آه دامن گیر دارد یاد کن تاریخ را 
هر گلویی را که نا حق میفشاری کدخدا

 

گاه جان میبخشی آسان گاه میگیری به زور
 اینچنین پرورده ی پروردگاری کدخدا؟؟

 

 

 شاعر: مجتبی سپید

****

 

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۰:۵۶
آرامش یک رویا