مستم کن ..
چون قناری در قفس پرواز ، مستم می کند
با نوای چلچله ، آواز ، مستم می کند
مطلع چشمان تو راز نهان عاشقی ست
رونمایی از لبت با ساز ، مستم می کند
گرچه از عشق تو بیتابم ولی این را بدان
اشتیاق دیدن و آغاز ، مستم می کند
شام یلدای دلم ، خون میشود همچون انار
فال حافظ میزنم ، شیراز ، مستم می کند
دوست دارم تا سحر باشم کنارت خوب من
تا تو باشی در برم ، همراز ، مستم می کند
مینوازم ساز و مینوشم من از جام لبت
بوسه ای در گوشه ی شهناز مستم می کند
دشمن لبهای صیاد تو این آهوی توست
گر تو خشمی میکنی ابراز ، مستم می کند
ای که (در) شعرم شدی اعجاز پس بامن بمان
تا نفس دارم همین اعجاز ، مستم می کند
ساز ناکوک دلم را کوک کن با غمزه ای
نغمه ای آغاز کن ، آواز ، مستم می کند
از تو میخواهم بمانی در کنارم نازنین
با تو هر شب ، شرجی اهواز ، مستم می کند
شاعر: فریبا دادگر
****
با تشکر از دوست عزیز: