دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

شعرهایی از شاعران محبوب و دوست داشتنی

دنـــیـــای شـــاعـــران

زندگی... جیره مختصری است،

مثل یک فنجان چای،

وکنارش عشق است،

مثل یک حبۂ قند،

زندگی راباعشق،

نوش جان بایدکرد.‎

"سهراب سپهری "


سهراب سپهری :

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

____________________________________________

_دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدید
_لطفا نظر فراموش نشه...
اومدید یه نشون بزارید متوجه بشیم یکی اومده!:)

==> نظر یا پیشنهادی هم بود خوش حال میشم به اشتراک بزارید..

نکته: دوستان از اونجایی که من همیشه نیستم و گاهی دیر به دیر میتونم سر بزنم اگر نظر یا درخواستی دادید و برای جواب طول کشید خواستم اطلاع بدم وقتی ببینم قطعا جواب خواهم داد‌‌‌ .. سپاس ازحضور و نگاهتون..🌷

^_^
تشکر
آریانا (آرامش یک رویا)

با تشکر ویژه از دوست عزیز(^_^):
мдjiD ××آریایــــــــیها××

سیاه چاله زمان
نویسندگان

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

 

نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست

 

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست

 

چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست

 

عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست

 

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

 

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

 

خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست

 

عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم ، آری شهریاری عشق راست

 

عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست

 

شاعر: حسین منزوی

****

" عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج "

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۰۳
آرامش یک رویا

عادت داریم

ما به تکرار دل سوخته عادت داریم

و به لبخند لب دوخته عادت داریم

 

باکی از سوختن و دم نزدن نیست که نیست

تا به بوی جگر سوخته عادت داریم

 

قلب خود نسیه فروشیم و کسی طالب نیست

ما به طرد دل نفروخته عادت داریم

 

جامه ی عشق تو بر قامتمان راست نشد

به همین جامه ی نادوخته عادت داریم

 

نه که در مدرسه ها درس حضور تو نبود؟!

ما به این علم نیاموخته عادت داریم

 

روزی ما شده عشق تو نترسیم از مرگ

تا به این روزی اندوخته عادت داریم

 

روی در هم بکشی اخم کنی حرفی نیست

چون به این روی برافروخته عادت داریم

 

بس که با حسرت دیدار تو "ساقی" سر کرد

به نگاهش که به در دوخته عادت داریم

 

شاعر: زهرا وهاب 

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۱۱
آرامش یک رویا

 

نبودی مثل من سرگشته در امواج چشمانی
که حتی نوح ترسید از چنین سیل خروشانی

 

نمی دانی چه دردی دارد از یار خودی خوردن
نخوردی مثل من از غیب هرگز تیرِ مژگانی

 

به جرم بوسه ای رسوای عالم بودم اما حیف ...
نشد وصلی مقدّر ، ماند داغی روی پیشانی

 

هزاران وعده ی خوبان،یکی را نیست امّیدی
غلط کردم که دل دادم به دست سست پیمانی
 
برایم دانه پاشیدی و می دانستم از اول ...
که این دام بلا دارد اسیران فراوانی

 

نباید اختیارم را به دست عشق میدادم
"چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی"

 

شاعر: فاطمه اتحاد

 

****

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۲۲:۳۲
آرامش یک رویا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ دی ۹۸ ، ۱۲:۲۸
آرامش یک رویا

هرچه میخواهی ببر..

 

 

رفتی و دل را رها کردی ولی آزاد نه
دست‌هایت رفت از دستم ولی از یاد نه

لحظه‌ی آخر شنیدی حرف‌هایم را ولی
گفتنی‌ها در نگاهم بود، در فریاد نه

عشق دنیای مرا از من گرفت و دلخوشم
زندگی را پای عشقت داده‌ام، بر باد نه

رفته‌ای و رد پایت در نگاهم مانده است
روز و شب با خاطراتت دلخوشم، دلشاد نه

از من ایمان برده‌ای از دیگران دل می‌بری
هر چه می‌خواهی ببر، اما مرا از یاد نه

شاعر: علی صفری

 

****

 

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××


 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۸ ، ۰۰:۲۸
آرامش یک رویا

 

ای کاش مانند ِ کبـــــــوتر پر بگیرم
بر لب، نشان از برگ ِ نیلوفر بگیرم

 

آه ای خدای موج و طوفان ، قایقم را
یک دم رهــــا کن تا کمی لنگر بگیرم

 

این کیمیای تازه دستاوردِ عشق است:
از آب و از خاک و هوا ، آذر بگیرم

 

دراین کویرخشک، فصل ِ بارشی نیست
باید که وام از چشـــــم های تر بگیرم

 

دیوانه ام من: همچنان امّیــــــــد دارم
ققنـــــــوس از این تلّ ِ خاکستر بگیرم

 

زندان نمی فهمد شعـــــــاع ِ بودنم را
ای کاش مانند کبـــــــــــوتر پر بگیرم

 

 

شاعر: شهرزاد واحدی

 

****

 

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۰۰:۴۰
آرامش یک رویا

 

(شام مهتاب)

دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است

ببار ای آسمان امشب، که قلبم باز بی تاب است

 

نه روز آرامشی در دل، نه شب در چشم من خواب است

برایت شعر می گویم، که امشب شام مهتاب است

 

من امشب با تو می گویم، همه ناگفته هایم را

دمی با تو به سر بردن، خودش آرامشی ناب است

 

بخوان از چشم من امشب، چه حسی با تو من دارم

بزن باران و خیسم کن، نه... انگار آسمان خواب است

 

مرا دریاب و باور کن، تو در این لحظه ی زیبا

بمان امشب کنار من، که امشب شام مهتاب است

 

(ب.ا.ک)

شاعر: بهاره اسدی کوکبی

 

****

پاییزتون زیبا..

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۲:۱۸
آرامش یک رویا

🌹🌹

زمان رفت و زان آدم از چند رنگ

به هر جای گردون نهادند چنگ

 

خرد خفتگان ره به صحرا زدند

به خاک بیابان شناور شدند

 

چو با سوسمارو ملخ زد نشان 

چنین قوم نامیده شد تازیان

 

و زان سوی قومی دگر بی نظیر

 عزیزو شریفو نجیبو دلیر

 

به گلخانه ی این فلک پا گشود

 حقوق بشر را به دنیا سرود

 

ز پندارو کردارو گفتار نیک

 زبان زد به نیکی شد از کار نیک

 

نشستند درون بهشتی برین 

که نامیده شد مرز ایران زمین

 

زمان از پس روزگاران گذشت 

دل تازی از ما پر از کینه گشت

 

به ناشکری از هدییه کردگار

 زد اخر گلوی خرد را به دار

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۲۳:۱۷
آرامش یک رویا


کودکی هایم اتاقی ساده بود

قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود


شب که می شد نقش ها جان می گرفت

روی سقف ما که طاقی ساده بود


می شدم پروانه، خوابم می پرید

خواب هایم اتفاقی ساده بود


زندگی دستی پر از پوچی نبود

بازی ما جفت و طاقی ساده بود


قهر می کردم به شوق آشتی

عشق هایم اشتیاقی ساده بود


ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختی نان بود و باقی ساده بود  


شاعر: قیصر امین پور


****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۶
آرامش یک رویا


 پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری

وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری

*

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب

دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است ای پری 

*

پیل مــاه و سال را پهلو نمی کردم تهی 

با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری

*

هر کتاب تازه ای کز ناز داری خود بخوان

من حریفی کهنه ام درسم روان است ای پری 

*

یاد ایامی که دل ها بود لبریز امید

آن اوان هم عمر بود این هم اوان است ای پری 

*

روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت

نوشدارویش، هنوز از پی دوان است ای پری 

*

با نواهــای جـــرس گاهی به فریادم برس

کین ز راه افــتاده هم از کاروان است ای پری

*

کام درویشان نداده خـدمت پیران چه سود

پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری


 شاعر: شهریار

****

با تشکر از دوست عزیز: 

мдjiD ××آریایــــــــیها××

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۱۰
آرامش یک رویا